امام علی علیه السلام

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

امام علی علیه السلام

۱۴۷ بازديد


امام علی(ع) در انتقام گرفتن از دشمنان اهل بیت به امام مهدی(عج) و امام حسین(ع) یاری می‌رساند. در روایات وارد شده است که امام علی(ع) پس از رجعت، دشمنانش را علامت‌گذاری می‌کند و به این طریق آنان را از مؤمنان جدا می‌سازد.

بر اساس روایات، حضرت علی(ع) چندین مرتبه رجعت دارد، اولین رجعت آن حضرت هنگام ظهور امام مهدی(عج) است، در روایتی از امام باقر(ع) یکی از رجعت‌های آن حضرت در زمان حاکمیت امام حسین(ع) است، آخرین رجعت امام علی(ع) پس از امام حسین(ع) است و پس از آن قیامت می‌شود.

*برنامه‌های امام علی (ع) در رجعت چیست؟

انتقام از دشمنان:

امام علی(ع) در انتقام گرفتن از دشمنان اهل بیت(ع) به امام مهدی(عج) و امام حسین(ع) یاری می‌رساند، در روایات فراوانی وارد شده است که امام علی(ع) پس از رجعت، دشمنانش را علامت‌گذاری و داغ می‌نهد و بدین طریق آنان را از مؤمنان جدا می‌سازد.

یاری به امام مهدی(عج)

امام علی(ع) رجعت‌های متعددی دارد، در این رجعت‌ها به یاری اسلام و امام مهدی(عج) و امام حسین (ع) می‌پردازد.

تشکیل حکومت جهانی

روایات متعددی بر حاکمیت امام علی(ع) بر جهان اشاره دارند، در برخی از روایات آمده است: بر مشرق و مغرب عالم حکومت می‌کند و یا دولت او دولت دولت‌ها هست.

-احمد امین عبدالله بدوی و صفری رجعت را به معنای تناسخ گرفته‌اند، در حالی که رجعت نوعی معاد جسمانی است؛ یعنی بازگشت روح با همان ویژگی‌ها به بدن اول؛ اما تناسخ به معنای این است که انسان بعد از مرگ بار دیگر به همین زندگی باز می‌گردد؛ منتها روح او در جسم دیگر (و نطفه دیگر) حلول کرده و زندگی مجددی را در همین دنیا آغاز می‌کند و این مسئله ممکن است بارها تکرار شود.

پس تفاوت رجعت با تناسخ در این است که تناسخ، انتقال روج از جسمی به جسم دیگر و جدا شدن از جسم اول است، اما رجعت، بازگشت روح به همان جسم اول است.

یکی از رجعت‌های ویژه و ممتاز رجعت سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) است که در روایات بسیاری به عنوان اولین رجعت کننده معرفی شده‌اند. در این نوشتار به بررسی این روایات و چگونگی و تعداد رجعت امام حسین(ع) و اهداف و برنامه‌های حضرت پس از رجعت می‌پردازیم.

ابی الخطاب و حمران بن اعین خبر می‌دهند که امام صادق(ع) فرمودند: «اول کسی که زمین برای او شکافته می‌شود و به دنیا باز می‌گردد حسین بن علی(ع) است، رجعت عمومی نیست بر نمی‌گردد مگر کسی که محض در ایمان یا در شرک باشد.»

عقبه می‌گوید: از امام صادق(ع) سؤال شد آیا رجعت حق است؟ حضرت فرمودند: «آری» گفته شد: اولین کسی که از زمین خارج می‌شود کیست؟ فرمود: «حسین(ع) است که از پس قدم قائم خارج می‌شود.»

از روایات بدست می‌آید که امام حسین(ع) دارای دو رجعت است و بازگشت ایشان در اواخر عمر حضرت مهدی(ع) نیز تکرار خواهد شد. در روایت معتبر نقل شده است که جابر جعفی می‌گوید: از امام باقر شنیدم که فرمودند: «به خدا سوگند یکی از ما اهل بیت علیهم‌السلام پس از مرگ خود سیصد سال حکومت می‌کند و نه سال هم بر آن می‌افزاید.» عرض کردم این حکومت در چه زمانی خواهد بود. فرمود: « پس از قائم» عرض کردم قائم چند سال حکومت می‌کند. فرمود: «نوزده سال، آن‌گاه منتصر(حسین) خروج می‌کند و برای حسین و اصحابش خون‌خواهی می‌کند، پس می‌کشد و اسیر می‌کند تا سفاح (امیرالمومنین) خروج می‌کند.» در روایتی آمده است: « آن‌گاه منتصر که حسین(ع) است خروج می‌کند و برای خود و اصحابش خون‌خواهی می‌کند تا سفاح که امیرالمومنین(ع) است خروج می‌کند.»

از همین رو علامه مجلسی می‌نویسد: «ظاهرا مراد از منتصر، حسین(ع) و مراد از سفاح، امیر مؤمنان(ع) است.»
آن‌چه که از این روایت و روایات دیگر بدست می‌آید که رجعت امام حسین(ع) به ظهور حضرت مهدی(ع) متصل است، به گونه‌ای که عصر ظهور با عصر رجعت همزمان است چنان‌که خود سیدالشهدا(ع) فرمودند: «رجعت من با بازگشت امیرالمومنین(ع) و قیام قائم همزمان خواهد بود.»

 معرفی اجمالی دوره حضرت علی ( ع )

 حضرت علی (ع ) اولین امام شیعیان و چهارمین خلیفه مسلمین در حالی به قدرت رسید که فضای سیاسی جامعه اسلامی ملتهب بود. معترضانی که خلیفه سوم، عثمان، را کشته بودند از ترس انتقام جویی عثمانیها ( طرفداران عثمان ) حاضر به ترک مرکز خلافت اسلامی، مدینه، نبودند . و از سوی دیگر پیراهن عثمان علم شده بود و هر کس چشم داشتی به قدرت داشت خود را صاحب این مرده ریگ می دانست . در حالی که فتوحات به جامعه اسلامی شکل نظامی بخشیده ، انباشت ثروت حاصل از آن روحیات مسلمانان را دگرگون کرده بود. و انگار التهاب فضای سیاسی- اجتماعی ناگزیر از جنگ داخلی می نمود.
در جنگ صفین و در زمان زنده‌بودن امام، فرد شامی از سوی لشکر معاویه به سمت سپاه امام حمله کرد و یکی از دلایل شرکت خود را در نبرد با امام علی(ع) بی‌نماز بودن امام(ع) و یارانش بیان ‌کرد. سخن آن فرد شامی این بود:
«... فَإِنِّی أُقَاتِلُکُمْ لِأَنَّ صَاحِبَکُمْ لَا یُصَلِّی کَمَا ذُکِرَ لِی وَ أَنَّکُمْ لَا تُصَلُّون‏...»؛[1] من با شما از آن‌رو پیکار می‌کنم که بر اساس گزارشی که به من رسیده است، فرمانده شما نماز نمی‌گزارد و شما نیز نماز نمی‌گزارید...!
البته این سخن فرد شامی با واکنش شدید یکی از یاران حضرتشان مواجه شد و دروغ بودن چنین گزارشی به اطلاع او رسید.
حضرت علی (ع) می فرماید؛ تورات و زبور و قرآن را خواندم، از هر کتابی کلمه ای انتخاب کردم.
از تورات، هر کس سکوت کرد از بلاها و مهلکه های نجات یابد. . .
از انجیل هر کس قانع باشد سیر گردد. . .
از زبور هر کس شهوات را ترک کند از آفات در امان خواهد بود. . .
و از قرآن هر کس بر خدا توکل کند خداوند او را کفایت کند. . .
و چه زیبا فرموده که اگر انسان به خدا توکل کند خداوند با این همه عظمت قطعا برای او کافی خواهد بود، قطعا کسی که خدا را دارد، چیزی در این دنیا وجود ندارد که نداشته باشد. . .
قطعا او که خدا را دارد صاحب همه ی زیبایی هاست . . . و چه چیز می توان آرزو کرد بالاتر از اینکه بگوییم و بخواهیم که همه خدا را داشته باشند.

امام علی علیه‌السلام

۱۴۸ بازديد


پیامبر(ص) پس از انجام تنها حج خود، پس از نزول آیه تبلیغ، مردم را در منطقه غدیر خم جمع کرد؛ سپس خطبه غدیر را خواند و دست امام علی(ع) را بلند کرد و فرمود «هر که من مولای او هستم، علی نیز مولای اوست، خدایا دوست بدار آن‌که او را دوست دارد و دشمن او را دشمن بدار.» پس از آن، برخی صحابه مانند عمر بن خطاب به امام علی(ع) تبریک گفتند و او را با لقب امیرالمومنین خطاب کردند. بنابر نظر مفسران شیعه و برخی از اهل سنت، آیه اکمال در همین روز نازل شده است. به باور شیعیان، عبارت من کنت مولاه فعلیٌ مولاه که توسط پیامبر(ص) در روز غدیر گفته شد، به معنای تعیین جانشینی پیامبر(ص) است.

علی(ع) در ذیحجه سال ۳۵ هجری، در ۵۸ سالگی، پس از قتل عثمان به خلافت رسید.[۱۲۲][۱۲۳] جز گروهی از نزدیکان عثمان و برخی یاران پیامبر(ص) که «قاعدین» (وانشستگان) خوانده شده‌اند،[۱۲۴] تمام صحابه مدینه با علی(ع) بیعت کردند.[۱۲۵] امام علی(ع)، دو روز پس از آغاز خلافت، در اولین خطبه خود خواستار برگردانده‌شدن اموالِ به ناحق تصرف‌شدهٔ در دوره عثمان شد[۱۲۶] و بر تقسیم عادلانه بیت‌المال تأکید کرد.[۱۲۷] در سال ۳۶ قمری، طلحه بن عبیدالله و زبیر بن عوام بیعت‌شان با علی(ع) را شکستند و در مکه به عایشه که خون‌خواه عثمان شده بود پیوستند[۱۲۸] و بعد به سوی بصره حرکت کردند.[۱۲۹] بدین ترتیب جنگ جمل، نخستین جنگ امام علی(ع)[۱۳۰] و نخستین جنگ داخلی مسلمانان،[۱۳۱] میان علی(ع) و ناکثین (بیعت‌شکنان) در نزدیکی بصره درگرفت.[۱۳۲] طلحه[۱۳۳] و زبیر[۱۳۴] در جنگ کشته شدند و عایشه به مدینه فرستاده شد.[۱۳۵] امام علی(ع) ابتدا به بصره رفت و فرمان عفو عمومی صادر کرد[۱۳۶] و در رجب سال ۳۶ وارد کوفه شد و آن‌جا را محل خلافت خویش قرار داد.[۱۳۷] در همین سال امام علی(ع) معاویه را به بیعت فراخواند و پس از امتناع معاویه، دستور به عزل او از حکومت شام داد.[۱۳۸] در شوال سال ۳۶ هجری، علی(ع) به سوی شام لشکر کشید.[۱۳۹] جنگ صفین در منطقه‌ای به همین نام، در آخر سال ۳۶ و ابتدای سال ۳۷ق درگرفت.[۱۴۰] معادیخواه معتقد است بر خلاف تاریخ صفر سال ۳۷ هجری که از سوی طبری و ابن‌اثیر ذکر شده، اوج جنگ در سال ۳۸ بوده است.[۱۴۱][۱۴۲] هنگامی که سپاه امام علی(ع) در حال پیروز شدن بود،[۱۴۳] سپاهیان معاویه با ترفند عمرو بن عاص، قرآن‌ها را بر نیزه کردند تا میان‌شان حکم کند.[۱۴۴] امام از روی ناچاری و تحت فشار شورشیان سپاه خود حکمیت را پذیرفت و به اجبار آنها، ابوموسی اشعری را حَکَم قرار داد.[۱۴۵] اما به فاصله کوتاهی از پذیرش حکمیت، اعتراض‌های جدیدی به امام علی (ع) در میان شورشیان شکل گرفت.[۱۴۶] عده‌ای به استناد دو آیه قرآن (سوره مائده، آیه ۴۴ و سوره حجرات، آیه ۹) خواهان ادامه جنگ با معاویه شدند و پذیرش حکمیت را کفر دانسته و از آن توبه کردند.[۱۴۷] شگفت آن‌که جمعی از معترضان همانهایی بودند که ساعاتی قبل حکمیت را بر امام علی (ع) تحمیل کرده بودند.[۱۴۸] آنان از امام خواستند از این کفر توبه کند و شروطی که با معاویه نهاده است، نقض کند. اما علی بن ابی‌طالب(ع) نقض حکمیت را نپذیرفت[۱۴۹] و تصمیم خود را بر ادامهٔ جنگ با شام در صورتی که حکمین طبق رأی قرآن حکم نکنند اعلام کرد.[۱۵۰]

هنگام حکمیت، ابوموسی اشعری نتیجه حکمیت را برکناری هر دو فرمانروا، یعنی معاویه و علی(ع)، از خلافت اعلام کرد[۱۵۲][۱۵۳] و سپس عمرو عاص خلافت را به معاویه واگذار کرد.[۱۵۴] پس از حکمیت[۱۵۵][۱۵۶] گروهی از یاران امام با آن مخالفت کردند و آن را به منزله برگشت از دین و شک در ایمان شمردند.[۱۵۷] در این میان گروهی که هسته اولیه خوارج را تشکیل دادند پذیرش حکمیت را کفر دانسته و از سپاه امام جدا گشتند و به جای کوفه به حرورا رفتند

بهاری عنوان کرد: در حدیثی از کتاب فخر رازی نقل شده است که رسول خدا(ص) می‌فرماید «هنگامی که به معراج رفتم در آسمان اول ملائکه از من جویای احوال علی(ع) شدند. از آنها پرسیدم: مگر شما اورا می شناسید؟ گفتند: علی(ع) استاد و دعاگوی ما هستند. در آسمان چهارم هم خود علی(ع) را دیدم و از خداوند پرسیدم که آیا او نیز به معراج آمده است ؟ پروردگار فرمود: ملائکه آنقدر مشتاق دیدار علی(ع) هستند، ملکی شبیه به او را آفریده ام تا از دیدارش لذت ببرند. ایشان می‌فرمایند: در آسمان هفتم علی(ع)  را برروی زمین دیدم که با من سخن می‌گفت و من صدای او را می‌شنیدم و پس از آن هنگامی که خداوند(عزوجل) با من سخن گفت باز هم صدای علی(ع) را شنیدم و خداوند فرمود: به خاطر علاقه تو به علی(ع) من با صدای او باتو صحبت می کنم.»

 

وی به نقل از شیخ مفید افزود: رسول اکرم(ص) در زمان مبعث به حضرت علی(ع) که در آن زمان 10 سال داشتند، فرمود «ای علی به من ایمان بیاور که من به پیامبری مبعوث شدم. ایشان فرمود: الان ایمان بیاورم ؟ من زمانی به شما ایمان آوردم که خداوند هنوز از روح خود در بدن آدم ابو البشر ندمیده بود.»

واقعه دوم ردالشمس، پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله)، هنگامی واقع شد که حضرت علی(علیه السلام) در بابل حضور داشت و می خواست از فرات عبور کند. در این هنگام، وقت نماز عصر فرا رسید و آن حضرت بلافاصله به همراه گروهی از اصحاب خود نماز عصر را به جماعت خواند، ولی از آن جا که بسیاری از یاران حضرت مشغول عبور دادن مرکب ها و توشه خود از رود فرات بودند، نماز عصرشان قضا شد و از خواندن نماز جماعت با آن حضرت محروم ماندند.

اصحاب در این خصوص با آن حضرت گفتگو کردند. حضرت علی(علیه السلام) که اصحاب خود را آن گونه نگران دید، از خداوند متعال درخواست کرد تا خورشید را به محل پیشین خود برگرداند تا همه اصحاب بتوانند نمازشان را در وقت خود بخوانند. خداوند متعال دعای او را اجابت کرد و خورشید را در افق وقت عصر ظاهر گردانید، آن هنگام که مردم از سلام نماز فارغ شدند، خورشید غروب کرد. [۷]

قضیه ردالشمس ممکن است برای برخی قابل هضم نباشد و بگویند چگونه ممکن است این کره عظیم آسمانی از مسیر گردش خود برگردد و...؛ اما باید توجه داشته باشیم که این مسأله به صورت کرامت و اعجاز انجام گرفته است و روایات فراوانی در کتب اسلامی درباره وقوع چنین اعجازی نقل شده است که در حد شهرت می باشد. [۸] معجزات دیگری نیز از حضرت علی(علیه السلام) نقل شده است؛ مانند زنده کردن مردگان، شفا دادن بیماران، خبر دادن از غیب، سخن گفتن با حیوانات، و... که در این مقام مجال بیان آنها نیست.

در برخی از منابع تاریخی، راجع به شوخی امام علی (ع) با سلمان فارسی می خوانیم: پیامبر (ص) و امام علی (ع) در جایی نشسته و مشغول خوردن خرما بودند، و سلمان فارسی نیز در آنجا حضور داشت.

امام علی (ع) از باب مزاح هسته خرمایی را، به طرف سلمان انداخت، اما سلمان که این عمل را شوخی آن حضرت پنداشته بود، خطاب به رسول خدا (ص) گفت: ملاحظه می کنی، امام علی (ع) در حالی که جوان است، با من پیرمرد شوخی می کند؟

امام علی (ع) با شنیدن سخن سلمان فرمود: آیا داستان «دشت ارژن » را فراموش کرده ای؟ . . (8).

«دشت ارژن، دشت وسیعی است در مغرب شیراز، از مناطق ییلاقی شهرستان «کازرون » و دارای مناظر با صفا» (9)در کشور ایران، و آن روزی که داستان شوخی امام علی (ع) و سلمان صورت گرفته، آنان در مدینه بوده اند. در دنباله داستان هم آمده: روزگاری سلمان در آن دشت گرفتار شیر درنده شده و علی (ع) او را نجات داده است(10).

اما تحمل و تحلیل این داستان، در حالی که طبق این متن تاریخی، دهها سال قبل از ولادت امام علی (ع) صورت گرفته، چگونه قابل قبول می باشد؟

همانطور که «محدث نوری » هم اعتراف کرده، طبق بیان پیغمبر (ص) که فرموده: فضایل و امتیازات علی بن ابی طالب (ع) در پیشگاه خداوند، آن قدر زیاد است، که قرآن کریم آن را بیش از اندازه شمارش، اعلام نموده است(11)فقط از راه عالم ماورایی و معجزه آن امام عظیم الشان، قابل توجیه خواهد بود.

8. نفس الرحمن، ص 118.9. فرهنگ عمید، تاریخ و جغرافیا، ص 416.10. نفس الرحمن، ص 118.11. نفس الرحمن، ص 119، الاحتجاج، ج 1، ص 83.

شهادت ثالثه گواهی‌دادن به ولایت حضرت علی(ع) پس از شهادتین با عبارت «أشهَدُ أَنّ عَلیاً ولی‌ُّالله» یا «أشهَدُ أَنّ عَلیاً حُجَّةُ الله» در اذان است

امام علی(ع)

۱۵۳ بازديد


پس از بعثت پیامبر (۱۳ سال پیش از هجرت)، علی(ع) نخستین مرد و خدیجه(س)، نخستین زنی بود که به پیامبر(ص) ایمان آوردند.[۲۸][۲۹] علی(ع) که در آن هنگام ده سال داشت به همراه پیامبر(ص) به صورت پنهانی و در کوه‌های اطراف مکه نماز می‌گزاردند.[۳۰][۳۱] پس از آنکه پیامبر(ص) دعوت به اسلام را در سال سوم بعثت علنی کرد، در واقعه دعوت از خویشاوندان نزدیک که به «انذار عشیره» یا «واقعه یوم الدار» معروف است، علی(ع) از وی حمایت کرد و پیامبر(ص) در پاسخ، او را برادر، وصی و جانشین خود خواند.[۳۲] در سال ششم پیش از هجرت، مسلمانان توسط مشرکان در شعب ابی‌طالب، محاصره شدند و از خرید و فروش و رفت و آمد منع شدند. در این دوران ابوطالب برای حفظ جان پیامبر(ص) بارها علی(ع) را در جای خواب او خواباند.[۳۳] مدتی پس از شکسته‌شدن محاصره، ۳ سال پیش از هجرت، علی(ع) در ۱۹ سالگی، پدرش ابوطالب را از دست داد

در شب هجرت و با آگاهی از توطئه مشرکان برای کشتن پیامبر(ص)، علی(ع)، در ۲۳ سالگی، در خوابگاه وی خوابید که به لیلة المبیت مشهور است.[۳۵] حضرت علی(ع) چند روز بعد و پس از ادای دیون پیامبر(ص) به همراه گروهی که در میان‌شان حضرت فاطمه(س) و فاطمه بنت اسد (مادر امام علی) نیز بودند، به مدینه رفت

در سال سوم هجری، مشرکان برای جبران شکست بدر، جنگ اُحُد را علیه مسلمانان به راه انداختند.[۴۴] علی(ع) از کسانی بود که نبرد را رها نکرد و از جان پیامبر دفاع کرد[۴۵] و گفته شده در این نبرد ۱۶ زخم برداشت.[۴۶] کلینی و طبری گفته‌اند که جمله لا سَیفَ اِلّا ذوالفَقار، لا فَتی اِلّا عَلیّ را جبرئیل در این نبرد در مدح علی(ع) گفته است.[۴۷] در همین سال فرزند ارشد او، امام حسن مجتبی(ع) به دنیا آمد.[۴۸] در سال چهارم هجری، زمانی که امام علی(ع) ۲۷ ساله بود، مادرش، فاطمه بنت اسد، درگذشت.[۴۹] امام حسین(ع)، فرزند دوم علی(ع) و فاطمه(س) در همین سال به دنیا آمد.[۵۰]
امام علی(ع) در غزوات و سریه‌های صدر اسلام، نقش مؤثری داشت و در همه غزوات جز غزوه تبوک همراه پیامبر(ص) جنگید.[۱۷۶]
 امام علی(ع) در بسیاری از غزوات پرچم‌دار اصلی سپاه اسلام بود.[۱۷۷] او همچنین در جنگ‌هایی که عموم مسلمانان در آن فرار کردند، در کنار پیامبر باقی ماند و به جنگ ادامه داد

مشهورترین اثر گردآوری شده از سخنان و نوشته‌های امام علی(ع)، کتاب نهج البلاغه است که سید رضی از علمای قرن چهارم هجری آنها را جمع‌آوری کرده است. نهج البلاغه، پس از قرآن، مقدس‌ترین متن دینی شیعه و برجسته‌ترین متن ادبی عرب است. این کتاب در سه بخش خطبه‌ها و نامه‌ها و گزیده‌ای از سخنان کوتاه امام علی(ع) است که در موقعیت‌های گوناگون بیان فرموده یا برای افراد مختلف نوشته شده است

برخی دیگر از تألیفاتی که کلام امام علی(ع) در آنها گرد آمده است، عبارتند از:

  • نثر اللآلی، نوشته ابوعلی فضل بن حسن طبرسی

  • مطلوب کل طالب من کلام امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب(ع)، انتخاب جاحظ، شرح رشید وطواط

  • قلائد الحکم و فرائد الکلم، گردآوری شده توسط قاضی ابویوسف یعقوب بن سلیمان اسفراینی

  • امثال الامام علی بن ابی‌طالب، سخنان و نامه‌های امام علی(ع) در کتاب صفین، نوشته نصر بن مزاحم.

دیوان اشعار

نوشتار اصلی: دیوان امام علی(ع)

اشعار منسوب به امام علی(ع) در یک دیوان گردآوری شده که بارها توسط ناشران مختلف منتشر شده است

مصحف علی یا مصحف امام علی(ع)، نخستین نسخه جمع‌آوری‌شده قرآن است که پس از درگذشت پیامبر (ص)، توسط امام علی(ع) آماده شد.[۳۷۵] این مصحف امروزه در دسترس نیست و بنابر روایات، به دستخط امام علی(ع)‌ و بر اساس ترتیب نزول سوره‌ها گردآوری شده بود. بر اساس برخی روایات، شأن نزول آیات و همچنین آیات ناسخ و منسوخ، در حاشیه این مصحف آمده بود.[۳۷۶] به باور شیعیان، مصحف امام علی(ع) در دست ائمه معصوم بوده و هم‌اکنون نزد امام دوازدهم است.[۳۷۷]

مصحف فاطمه (س)

مُصْحَف فاطمه(س)، کتابی است که فرشته الهی، مطالب آن را برای حضرت فاطمه(س) بیان کرده و امام علی(ع) آنها را نوشته است.[۳۷۸] مطالب این کتاب، شامل جایگاه پیامبر(ص) در بهشت و اخبار و رویدادهای آینده است.[۳۷۹] این کتاب نزد امامان شیعه بوده و بین آنان دست به دست می‌شده است و دیگران بدین کتاب دسترسی نداشته‌ و ندارند. این کتاب اکنون در دست امام زمان(عج) است
در دوران ۲۵ ساله خلفای سه‌گانه، امام علی(ع) تقریباً از امور سیاسی و حکومتی به دور بود و تنها به انجام خدمات علمی و اجتماعی مشغول بود؛ از جمله جمع‌آوری قرآنی که به مصحف امام علی(ع) مشهور شد، مشاوره به خلفا در امور گوناگون، انفاق به فقیران، خریدن حدود هزار برده و آزاد کردن آنان، کشاورزی و درختکاری، حفر قنات، ساختن مساجد از جمله مسجد فتح در مدینه، مسجدی در کنار قبر حمزه، مسجدی در میقات، و همچنین وقف اماکن و املاکی که درآمد سالانه آن تا ۴۰ هزار دینار برآورد شده است

از جمله کسانی که وصف علی‌بن ابی طالب علیه السلام را مکتوب کرده‌اند، صاحب کتاب ذخائرالعقبی است. او می‌نویسد: علی علیه السلام ، مردی کامل، و قد او مایل به کوتاهی بود؛ رنگ پوست او سبزه سیر، با ریشی سفید و بلند، و چشمانی سیاه و درشت. زیبا صورت، گشاده رو، بسیار متبسم. با گردنی دراز چون اُریقی نقره ای، و شانه هایی پهن و استخوانهایی چون استخوانهای شیر، و بازو و ساعدی چنان به هم پیچیده که از یکدیگر پیدا نبودند. با پنجه هایی پهن و درشت. و شکمی مایل به چاقی امّا نه به افراط، و ساق پایی ضخیم و به هم پیچیده با انتهایی باریک. عضلات ساعد نیز به هم پیچیده و کلفت و انتهایش باریک. راه رفتنش تا حدی شبیه به راه رفتن پیغمبر(ص) بود. با حالت دو، قدم به عرصه کارزار می‌گذاشت و در آن حال به چیزی توجه نمی‌کرد. نیرو و قدرتش چنان بود که همه را به شگفتی وا می داشت.

بسیار دیده شد که سواری به به چالاکی، بی هیچ زحمت و دشواری، چون کودکی شیر خوار از روی زین بر می‌کند و بر زمین فرو می‌کوبد. و چه بسیار اتفاق افتاد که مچ دست دلاوری را می‌گرفت، گویی جانش را گرفته است؛ و قدرت نفس کشیدن از او سلب می‌گردید. معروف است که با هیچ جنگاوری، هر قدر هم که نیرومند و قوی و بزرگ بوده، در میدان نبرد به مبارزه بر نخاست، مگر آنکه او را به خاک هلاک افکند.

اندامى لطیف داشت و گردنش از سپیدى، مانند تنگى از نقره بود. جلو سرش مو نداشت و محاسنش، انبوه بود. استخوان شانه استوارى، مانند استخوان شانه شیر درنده بود. بازو و بند دستش از پیچیدگى قابل تشخیص نبود. هنگام راه رفتن گام‌ها را کشیده برمی‌داشت. هرگاه بازوى کسى را می‌گرفت، چنان بود که جان او را گرفته تا آن‌جا که تاب نفس کشیدن را احساس نمی‌کرد. دست و بند دستش، فربه بود.

ابن اثیر جزری (م 630ق) در کتاب «اسد الغابة فی معرفة الصحابة»: ابو هریره از عبد الله بن‏ داوود از ابو الحجاج مدرک چنین روایت کرده است: در یکى از روزها دیدم که حضرت على(ع) به ایراد خطبه پرداخته است، در آن هنگام چهره‌اش از همه مردم، زیباتر بود.

یکى از افراد در ضمن ملاقاتى که با رسول خدا(ص) داشت، گفت: چگونه على(ع) می‌تواند «لواء الحمد» را به دوش بکشد؟ رسول خدا(ص) در پاسخ فرمود: «چگونه على(ع) تاب تحمل آن‌را نداشته باشد، حال آن‌که خصلت‌هاى چندى را در اختیار دارد: 1. شکیبائیش مانند شکیبائى من است. 2. چهره زیبایش مانند چهره زیباى یوسف(ع) است. 3. نیرویش مانند نیروى جبرئیل است».
در روایتی دیگر نیز آمده است: آن حضرت انگشتانی باریک و ساعد و دستی نیرومند داشت

  1. چگونه امیرالمومنین را بطین (دارای شکم بزرگ) می‌دانند در حالی که آنچه از طعام ایشان و شدت فعالیت و همچنین دلاوری‌ها و تیزی ایشان در نبرد آورده شده، خلاف این امر است.

    بلکه صحیح‌تر آن است که بگوئیم: ایشان معدن علم بوده (بحار9/12)(بطین من العلم)

  2. ایشان را فاقد مو (طاس) می‌دانند در حالی که در زبان عرب، «اصلع» به کسی می‌گویند که کمی از موی جلوی سر او ریخته باشد (که در همه جوانان طبیعی است) نه اینکه تاس باشد. شواهدی تاریخی بر این امر نیز هست... (رجوع به متن عربی)

  3. اینکه آن امام قدکوتاه بوده صحیح نیست چرا که از خود ایشان خلاف آن نقل شده و ...

  4. تیرگی‌پوست نیز خلاف موارد زیادی است که در نقل‌های تاریخی خود اهل سنت موجود است.

  5. پس از جنگ نهروان، سپاهیان معاویة بن ابی‌سفیان حملاتی به مناطق تحت حکومت امام علی(ع)‌ انجام دادند و به قتل و غارت مردم و طرفداران امام علی(ع) پرداختند.[۳۰۰] هدف از این حملات که به غارات مشهور شد، ایجاد هراس در میان هواداران امام علی(ع) و همچنین تحکیم پایه‌های حاکمیت معاویه دانسته شده است.[۳۰۱] برخی مورخان این نبردها را هفت مورد[۳۰۲] و برخی دیگر بیش از ده مورد دانسته‌اند.[۳۰۳] 

    حمله و غارت‌های سپاه معاویه، شهرها و مناطقی چون مصر، یمن، مکه، مدینه، بصره، مدائن، حجاز و حتی تا نزدیک کوفه ادامه داشت.[۳۰۴] این حملات به گونه‌ای طراحی شده بود که پراکنده و ناگهانی باشد و عکس‌العمل سریع سپاهیان امام علی(ع) نیز کارساز نباشد.[۳۰۵]

    برخی از این حملات توسط سپاهیان امام علی(ع) دفع شد[۳۰۶] و در برخی نیز سپاه شام پیش از رسیدن سپاه امام علی(ع)، به شام فرار کردند.[۳۰۷] امام علی(ع) در این دوره، از نافرمانی کوفیان گلایه کرد و آن‌ها را مورد سرزنش قرار داد

  6. علی(ع) در عصر خلافت عثمان بر خلاف گذشته‌، کمتر در صحنه حضور می‌یافت و به‌ندرت به مشورت و همکاری در امور حکومت می‌پرداخت‌. از این‌رو هیچ گزارشی در مآخذ تاریخی مبنی بر راهنمایی و ارائه نظر در امر فتوحات از سوی امام علی(ع) وجود ندارد. علت چنین رویکردی را باید در تفاوت شیوه خلافت عثمان با خلفای پیشین دانست‌. عثمان با مخالفت آشکار با کتاب خدا و سنت پیامبر(ص)، تعطیلی حدود الهی‌، حیف و میل بیت‌المال و بخشش‌های بی‌حساب و کتاب به نزدیکان و خاندان اموی، واگذاری‌ مناصب و پست‌های مهم حکومتی به خاندان بنی‌امیه و بنی ابی‌معیط و سرانجام ضرب و شتم یاران پیامبر(ص) و تبعید آنان، از امام‌ علی‌ فاصله گرفت و امام‌ به سبب صدور چنین اعمالی از عثمان که در تضاد آشکار با قرآن و سیره رسول خدا بود، به همکاری با عثمان به شیوه همکاری با خلفای پیشین حاضر نشد. با این همه‌، مآخذ تاریخی از حضور بعضی از یاران‌ امیر مؤمنان‌ همانند حذیفة بن یمان، سلمان فارسی و ـبنا بر قولی‌ـ براء بن عازب در فتوحات دوران خلافت عثمان خبر داده‌اند.[۲۶۲]

  7. در زمان خلافت ابوبکر که در حدود دو سال طول کشید، علی(ع) علی‌رغم تمام محظورات، دستگاه خلافت را تا آنجا که رهنمودهایش را می‌پذیرفتند، راهنمایی می‌کرد. بنا بر اعتقاد علمای اهل سنّت، ابوبکر در کارهای مهم با علی(ع) مشورت می‌کرد،[۲۴۹] به صلاح‌دید او عمل می‌کرد و برای اینکه از مشورت او بهره‌مند باشد، به او اجازه نمی‌داد با سایر مسلمانان از مدینه خارج شود.[۲۵۰] امام علی(ع) هر چند از پذیرفتن هر نوع منصبی احتراز می‌کرد، اما با وجود این، در مواردی که طرف مشورت قرار می‌گرفت و مصلحت اسلام و مسلمانان اقتضا می‌کرد، از همکاری با خلیفه ابا نداشت. یعقوبی در این‌باره می‌نویسد: «از جمله کسانی که در زمان ابوبکر، فقه از او اخذ شد، علی بن ابی‌طالب بود».[۲۵۱] در زمینه جنگ‌ها و فتوحات در دوره ابوبکر، امام علی(ع) موضعی بی‌طرفانه‌ یا حداکثر مشاورانه‌ اتخاذ کرد و در هیچ‌یک از آنها شرکت نداشت. طبق بعضی از گزارش‌های تاریخی‌، ابوبکر برای فتح‌ شام از اصحاب نظرخواهی کرد و تنها نظر علی(ع) را پذیرفت‌

امام علی علیه‌السلام

۱۵۱ بازديد


علی بن ابی‌طالب(ع)
 مشهور به امام علی و امیرالمؤمنین

زادروز

۱۳ رجب، سال ۳۰ عام الفیل

زادگاه

کعبه • مکه

امام اول همهٔ مذاهب شیعه، صحابی، راوی، کاتب وحی و چهارمین خلیفه از خلفای راشدین نزد اهل سنت است.

عبد مَناف بْن عَبْدُالْمُطّلب بن هاشم معروف به ابوطالب پدر امام علی(ع)، عموی پیامبر اسلام(ص) و از بزرگان مکه و طایفه بنی‌هاشم بود. او در دوره کوتاهی منصب سقایة الحاج را بر عهده داشت و پس از وفات پدرش عبدالمطلب، سرپرست برادرزاده‌اش محمد(ص) بود و در ماجرای رسالت پیامبر(ص) از او حمایت کرد.

ایمان ابوطالب به اسلام، از موارد مورد بحث‌ بین شیعه و برخی از اهل سنت بوده است. استدلال‌های تاریخی و روایی بسیاری مبنی بر مسلمان‌بودن و ایمان او به پیامبر اسلام وجود دارد. اشعار و قصایدی به ابوطالب نسبت داده شده که در دیوان او جمع‌آوری شده است. او در ۲۶ رجب سال دهم بعثت درگذشت و در قبرستان حجون به خاک سپرده شد.
نسب‌شناسان، نام و نسب ابوطالب را عبد مناف بن عبدالمطّلب بن هاشم بن عبد مناف بن قُصی بن کلاب ثبت کرده‌اند. کنیه‌اش ابوطالب بود و با این عنوان شهرت داشت.[۱] ابن عنبه گزارشی که ابوطالب را عمران نامیده‌ است، روایت ضعیفی می‌شمارد.[۲] ابوطالب ۳۵ سال پیش از ولادت پیامبر اسلام(ص) به دنیا آمد. پدرش عبدالمطلب، جدّ پیامبر(ص) است که به گفته برخی تاریخ‌نگاران، همه قبایل عرب او را به بزرگی و تبلیغ آیین توحیدی ابراهیم(ع) می‌شناختند. مادرش فاطمه دختر عمرو بن عائذ مخزومی است.[۳] ابوطالب و عبدالله، پدر پیامبر (ص)، برادران پدری و مادری بودند
ابوطالب از همسر خود فاطمه بنت اسد چهار پسر داشت که به ترتیب سن عبارت‌اند از: طالب، عقیل،‌ جعفر و علی(ع). در منابع ام هانی (فاخِته) و جُمانَه نیز به عنوان دختران وی نام برده شده‌اند.[۵] در برخی منابع برای او دختر دیگری به نام رَیطَه (أسماء) نیز ذکر شده است. گفته شده وی فرزند دیگری به نام «طُلَیق» از همسری به اسم «عَلَّه» داشت.[۶]
ابوطالب در مدت کوتاهی، دو منصب رفادت (مهمانداری حاجیان) و سقایت (آب‌رسانی به حاجیان) را در مکه بر عهده داشت.[۷] وی بازرگان بود و عطر و گندم خرید و فروش می‌کرد
گزارش‌های تاریخی از حمایت‌های بی‌دریغ ابوطالب از رسول اکرم(ص) در برابر فشارها و تهدیدهای قریش نسبت به پیامبر(ص) حکایت دارد. وی با آنکه در زمان بعثت رسول خدا(ص) ۷۵ سال داشت، با وی در انجام رسالتش همراه شد و در دیدارها و گفتگوهایش با سران قریش، رسما حمایت خویش را از او اعلام کرد.[۱۸] به گفته یعقوبی این حمایت تا آنجا بود که ابوطالب و همسرش بسان پدر و مادر محمد(ص) گردیدند
«ابن عباس» و سایر صحابه مى‏گویند: «حضرت ابوطالب رسول خدا را بسیار دوست مى‏داشت؛ به طورى که او را از فرزندانش بیشتر دوست داشته، و بر آنان مقدم مى‏نمود! بنابر این هرگز از وى دورتر نمى‏خوابید و خود هر جا مى‏رفت او را نیز با خود مى‏برد.
در هنگام مرگ به فرزندان خود گفت: من محمد را به شما توصیه مى‏کنم؛ زیرا او امین قریش و راستگوى عرب، و حائز تمام کمالات است؛ آئینى آورد که دل‏ها بدان ایمان آورد.
فاطمه بنت اسد"، مادر بزرگوار حضرت امیرالمومنین (علیه‌السلام)، از نخستین زنان مسلمان است که نسبت به پیامبر بسیار مهربان بود. وی نخستین زنی بود که با پای پیاده به مدینه هجرت نمود و سرانجام در سال چهارم هجری دیده از جهان فروبست.
مقبره فاطمه بنت اسد -مادر بزرگوار حضرت امیر المومنین علیه‌السلام در بقیع قرار داشت.
محتمل است قبری که در نزدیکی قبور ائمه (علیهم‌السلام) قرار دارد، از آنِ فاطمه بنت اَسَد باشد.
در روایت‌های دیگر، محل دفن وی در نزدیکی قبر سعد بن معاذ و ابوسعید خُدْری دانسته شده است.
در قرن هفتم، زمانی که ابن النجار (م ۶۴۳) کتاب خویش را نگاشت، مردم قبر فاطمه بنت اسد را در نزدیکی قبر سعد بن معاذ زیارت می کردند، اما سمهودی در وفاء الوفاء 

[۳۲]

 آن سخن را نادرست دانسته و قبر وی را در نزدیکی بقعه ابراهیم فرزند رسول خدا(صلی الله علیه وآله) دانسته است. 

[۳۳]

[۳۴]


مَطَری (م۷۴۱) نیز قبر او را در شمال قبر عثمان، یعنی کنار سعد بن معاذ دانسته و گفته است که قُبّه‌ای روی آن وجود دارد.
کنیه‌های علی بن ابی‌طالب عبارتند از ابوالحسن،[۱۲] ابوالحسین، ابوالسبطین، ابوالریحانتین، ابوتراب و ابوالائمه
همچنین در منابع القاب و صفات متعددی برای ایشان برشمرده شده است از جمله: امیرالمؤمنین، یعسوب الدین والمسلمین، حیدر، مرتضی، قسیم النار و الجنة، صاحب اللواء، صدّیق اکبر،فاروق، مبیر الشرک والمشرکین، قاتل الناکثین والقاسطین والمارقین، مولی المؤمنین، شبیه هارون، نفس الرسول، أخو الرسول، زوج البتول، سیف اللّه المسلول، امیر البررة، قاتل الفجرة، ذوالقرنین، هادی، سید العرب، کشّاف الکرب، داعی، شاهد، باب المدینة، والی، وصی، قاضی دَین رسول اللّه، منجز وعده، النبأ العظیم، الصراط المستقیم و الأنزع البطین.[۱۴]

ابوالیَتامی والمساکین

پدر یتیمان و بینوایان

اسدالله

شیر خدا

اسدالله الغالب الکرار

شیر خدا (نماد شجاعت و دلاوری)

اَخُ الرّسول

برادر پیامبر

اَذان

 

اُذُن الله الواعیه

گوش شنوای خدا

ازْهَدُ الزّاهِدین

بی‌رغبت‌ترین زاهدان به دنیا

اسـمُ اللّه‌ِ‌ الرَضیّ‌

نام‌ پسندیده خـدا

اصَلُ القَدیُم

گوهر دیرینه

امیرالبَرَرة

امیر نیکان

امیر الجُیُوش

فرمانده لشگرها

امیرالمؤمنین

فرمانده و رهبر مسلمانان

امیرالنَّحْلِ

امیر مؤمنان و شیعیان (نحل به‌معنای زنبور عسل است و شیعیان به زنبور تشبیه شده‌اند.)

امام

پیشوا و رهبر

امامُ الاَبرار

پیشوای نیکان

امام الاتقیاء

پیشوای پارسایان

امام الاولیاء

پیشوای دوستان خدا

امام الاُمة

پیشوای امت پیامبر

امام البَریه

پیشوای آفریدگان خدا

امام الحق

پیشوای حق و راستی

امام خلق الله

پیشوای آفریدگان خدا

امام الصّالِحین

پیـشوای شـایستگان

امام القَوم

پیشوای مردم

امام المتّقین

پیشوای پارسایان و تقوا پیشگان

امام المـُخلِصین

پیشوای بـی‌آلایشان

امام المرحومین

پیشوای مهریابان و مهر‌آوران

امام المسلمین

پیشوای مسلمانان

امام المؤمنین

پیشوای دین‌داران

امام ذَوِی الألباب

پیشوای‌ خردمندان‌

امام النّاصِحُ

پیشوای خیرخواه

اَمینُ الرّسول

رازدار پیامبر(ص)

اَنزع البَطین

کسی که از شرک و دو گانه‌پرستی جدا و از علم و دانش پُر گشته

اَنیسُ المُؤمنین

دوست و همراه دین‌داران

اَورَعُ الْمُبین

زاهدترین و روشنگر فضائل و کمالات

اَوَّلُ العابِدینَ‌

اولین عبادت‌کنندگان

اَوَّلُ القَومِ اسلاما

نخستین کسی که اسـلام را پذیـرفت‌

اَوَّلُ مـَظْلُوم

نخستین کسی که در راه خدا ستم دیده

اَوَّلُ مـَن آمـَنَ بـِاللّه‌ِ

نـخستین کـسی کـه به خدا ایمان آورد

اَوَّلُ مَن غُصِبَ حَقُّهُ

نخستین کسی که حقّش غصب شد

اَعْلَمُ الرّزین

کسی که در کمال علم و دانایی قرار دارد

آمر بالمعروف

امر کننده به خوبی

ابو اللِّواء

صاحب پرچم

اَشرفُ المَکین

شریف‌ترین در نَسَب و حَسَب

اَشْجَعُ المَتین

شجاع‌ترین و صاحب متانت و قوّت

اَصلَعُ الاَمین

به‌دور از شرک و مورد اعتماد امت

بابُ اللّه‌ِ

باب رحمت پروردگار

باب الحطّة

باب عفو کننده خدا

بابُ حِکْمَة ربّ العالمین

درِ علم و حکمت پروردگار

بابُ المقام

درگاه مقصود

باب مدینةُ الْعِلم

درِ شهر علم

باب دار الحکمة

درِ شهر علم و حکمت

بَحْرُ العِلْمِ المَسجُور

دریای جوشان و لبریز دانش

بَحْرُ العُلُومِ

دریای دانش‌ها

بَدْرُ‌ المُضیُّ

ماه درخشان

بُرهانُ الْمـُنیر

برهان نـوربخش

بیضة البَلَد

کسی که در شهر خود یگانه و بزرگ است و همتایی ندارد و دیگران حول او می‌گردند

تالی کتاب اللّه‌

دنباله‌رو‌ کتاب‌ خدا‌

حَبْل‌ُالله المَتین

ریسمان استوار خدا

حُجَّةُالله

حجت خدا

حُجَّةُ‌ الأبرار

حجّت نیکان

حُجَّةُ الخِصام

دلیل قاطع‌ بر‌ خصومت‌کنندگان

حافظ لحدودالله

نگبان حدود الهی

حَیدرة

به معنای شیر و کنایه از شجاعت و دلاوری

حَلیفُ الِمحراب

ملازم محراب

خاتم الوَصیّین

آخرین وصی

خازِنُ عِلْمِ اللّه‌

خزانه‌دار دانش خداوند

خاصَّةُ اللّه‌

برگزیده خدا

خالِصَةُ الرَّسول

چکیده پیامبر

خلیفةالله

جانشین خدا بر روی زمین

خلیفة رسول‌الله

جانشین رسول خدا

خیر البریة

بهترین مخلوق خدا

خیر الأوصیاء

بهترینِ سرپرست‌ها

خاصِفُ النّعل

وصله‌زننده کفش (کنایه از تواضع)

خَلیل‌َالله

دوست خداوند

دابّةُالأرض

جدا کننده کافر از مؤمن

دَوحَةُ الهاشمیّة

درخت شکوفان و تنومند خاندان هاشمی

دَیّانُ الدّین‌

حاکم‌ قیامت

ذو القَرْنَین هذه الاُمّه

ذوالقرنین امت پیامبر

ذو النّورین

دارای دو نور (زینب و ام‌کلثوم)

ذِکر

 

رایةُ الْهُدی

پرچم هدایت

‌ رُکْنُ الأولیاء

اساس دوسـتان‌ خدا‌

رفیق

 

زوج البتول

همسر فاطمه زهرا(س)

زَینُ الصِّدّیقینَ

زینت راستی‌پیشگان‌

زَیْنُ المُوَحِّدینَ النُّجَباء

زینت یکتاپرستان نجیب

ساقی کوثر

کسی که از حوض کوثر دیگران را سیراب می‌کند.

سامِعُ السِّرِ و النَّجوی

شـنونده راز و نیاز

سِدْرَةُ‌ المُنْتَهی

جایگاه یا درختی در آسمان که در قرآن و حدیث معراج به آن اشاره شده است.

سراجُ المُنیر

چراغ فروزان (نماد روشنگری و هدایت)

سِرُّ اللّه

راز پروردگار

سیف‌الله

شمشیر خدا

سَیْفُ رَسول‌الله

شمشیر رسول‌خدا

سَفینةُ النَّجَاة

کشتی نجات

سید العرب

بزرگِ قوم عرب

سید البَرَرَة

بزرگ نیکو‌کاران

سید المسلمین

بزرگِ مسلمانان

سید الأوصیاء

بزرگ پیامبران

سید الوصیین

آقا و بزرگِ اوصیاء

سید النجباء

آقای بزرگ‌زادگان

سعید

سعادتمند، مبارک

شاهدٌ لِرَسول‌ِالله

گواه و دلیل برای پیامبر(ص)

شبیه هارون

 

شَجَرَةُ التَّقوی

درخت تنومند و سربلند پرهیزکاری

شِهابُ الثاقب

شهاب شکافنده

صدیق اکبر

صدیق به کسی می‌گویند که در کردار و گفتار، راست و درست باشد و تصدیق‌کننده حق است

صدّیق اَعظم

بسیار راست‌گو

صراطُ المستقیم

راه راست

صاحب اللواء

پرچمدار

صاحبُ العصاء

مولای مردم

صاحب القَضایا

صاحب قضاوت‌ها

صالح المؤمنین

بهترین مؤمنان (در آیه ۴ سوره تحریم، بنابر قول برخی از مفسران شیعه[۲۳] [۲۴] و سنی[۲۵] مراد از عبارت صالح المومنین، امام علی است.)

صَفْوَة اللّه

دوست وفادار خداوند

طَریقُ المُستقیم

راه راست

عَلَمُ التُّقی

پرچم پرهیزکاری‌

عَلَم الهادی

پرچم هدایت (نماد روشنگری و هدایت)

عَمُودُ الدِّین

ستون دین

عُروَةُ اللّه الوُثقی

دستاویز محکم الاهی

عِصمَةُ الأولیاء

زمام دوستان خدا

عـَیبَةُ عـِلْمِ اللّه‌

رازگاه دانش خدا‌

غُرّةُ المهاجرین

جلودار مهاجران

فاروق

روشن‌گر و جداکننده حق از باطل

فاصل الفَضَاء

 

فاصل القَضَاء

کسی که درباره قضاوت‌ها حکم قطعی می‌دهد.

فارِسُ العَرَب

جنگجوی عرب

قرآن ناطق

قرآن گویا

قائد

رهبر و پیشوا

قائدُ الغُرِّ المُحَجَّلین

پیشوای روسفیدان و مه‌جبینان

قائدُ الاُمّة الی الجنة

پیشوای امت به‌سوی بهشت

قائدُ المُتّقین

پیشوای پرهیزکاران

قائدُ البَرَرَه

پیشوای نیکوکاران

قاصِمُ الکَفرَةِ

شکننده کافران

قَسیمُ الجَنَّة و النَّار

قسمت‌کننده بهشت و دوزخ

قَصْدُ السَّبِیل

هدایت‌کننده به راه راست و درست

قاتِلُ الفَجَرَة

از بین‌برنده فاجران و جنایتکاران

قاتِلُ النّاکِثین و المارِقین و القاسِطین

از بین‌برنده ناکثین و مارقین و قاسطین

قَاضِی دَیْنِ رسول‌الله

ادا‌کننده قرض و وام پیامبر خدا

قَرْمُ الْحَدِیدُ

بزرگ‌مرد

کاشِفُ الْکرُوب

برطرف‌کننده

کرّار غیر الفرّار

حمله‌بَرَنده‌ای که فرار نمی‌کند

کَنَفُ الفُقَراء

حامی تهیدستان

لِسانُ الصّدق

زبان راست‌گفتار

مرتضی

پسندیده‌شده (خداوند او را پسندید و از او خشنود شد)

مُختار

برگزیده (زیرا خدای تعالی او را بهترین نفر برگزید)

مَنهَجُ الواضِح

راه آشکار

محَجَّة البیضاء

راه روشن

محَجَّة الکبرَی

 

محَجَّة الواضِحَةُ

راه پیـدا

مَظْهَرُ‌ العَجائب

مظهر شگفتی‌ها

مُنْفِق

انفاق‌کننده

مُشْتَریٰ نَفْسَه

کسى که جانش را [براى خشنودى خدا] مى‌فروشد (اشاره به آیه لیلة المبیت)

مَعْدِنُ الحِکْمَة

 

مولی

پیشوا و سرور

مُنْجِز الْوَعْدِ

کسی که به وعده خود وفا می‌کند

مَارِدُ الْجَانِّ

 

مولی کلّ مؤمن و مؤمنة

پیشوای هر مرد و زن مؤمن

مُفَرّجُ الکَرب

رفع‌کننده غم و اندوه

مِحْنَةُ الْکبْرَی

 

مُهْلِک الْجَان

 

مُفْتِی الْقُرُون

 

مُکرُّ الْکرَّات

 

مُدِیلُ الدَّوْلَات

 

مَبیدُ الشرک

نابود‌کننده شرک و دوگانه‌پرستی

مَولَی الْمؤمنین

 

میزانُ الأعْـمال

تـرازوی اعمال

نَبَأُ العَظیم

خبر بزرگ

نَقْدُ السّبیل

 

نعمة

 

ناهی عَنِ المُنکَر

بازدارنده از بدی‌ها

ناصرُ لِدین‌ِالله

یاور دین خدا

نَفْسُ الرّسول

جانِ پیامبر(ص)

وَصی

ولی و سرپرست

وَفی

کسی که به وعده خود وفا می‌کند

وجه‌الله

صورت خدا

وزیر

 

ولی‌الله

 

هادی

هدایت‌گر

یَعسوب‌ُ الدّین

سرپرست و جلودار مؤمنان